آنچه باید باشد و آنچه نباید باشد
با سلام و درود خدمت دوستدارن حقانیت علم و دانش
در این نوشتار نمی خواهم بر کسی خرده بگیرم یا گله ای داشته باشم شاید شرایط و جو حاکم بر جامعه علمی باعث بوجود آمدن هنجارهای جدید رفتاری، در عمل شود و این هنجار های به ظاهر به حق جای خود را به هنجارهای قبلی ، رسمی و ظوابطی دهد.
نمی دانم از کجا شروع کنم از چه کسی (کسانی)گله کنم اما سخن آنچه هست و باعث شده دوباره تکرار شود این است که ادامه این روند و اعمال سلیقه ها و رفتارهای شخصی نابجا در حوزه های علمی باعث ایجاد جدایی، انشقاق و در نهایت سرخوردگی و انزجار از عده ای یا محافلی خواهد شد که در نهایت دود آن در چشم همین افراد جامعه علمی و از چشم و دل افتادن خواهد شد.
امروز بعد از گذشت سالها از بوجود آمدن دانشگاهها و محافل علمی به جای وجود نگاه علمی و پژوهشی به افراد و اینکه افراد را به داشته های خود ارزیابی کنیم به مدرک، نوع مدرک، دانشگاه و نوع وابستگی و رابطه استاد و شاگردی ارزایابی می کنیم .جای بسی تاسف است که گروه های علمی به اینجا و این مرحله رسیده اند که جایگاه علم را تا این حد پایین بیاورند و از آن بدتر کسانی هستند که در این حوزه صاحب علم و آوازهای هستند و خود را خدایان این علم میدانند و بر اریکه این علم تکیه زده و نظر و دیدگاهشان در حوزه علمی باعث ایجاد شبه و شک در اعتبارشان میشود، نمیخواهم اسمی از عزیزانی ببرم که باعث دلخوری شود.
هنوز بعد از سالها هنوز بحث دانشگاه دولتی و آزادی و ... مطرح است سئوالی که از گروههای علمی باید پرسید این است که اگر مدرک دانشگاهی ارزش و اعتباری ندارد چرا باید ایجاد شود و چه کسانی مجوز دادهاند؟ و اصولا باید بر کسانی خورده گرفت که باعث ایجاد رشتهای دانشگاهی میشود یا به عبارتی به دایره تدوین رشتههای دانشگاهی وزارت علوم خرده گرفت نه دانشجو و از طرف دیگر در همین رابطه آیا گروههای علمی مرجعی هستند که بتوانند در زمینه مصاحبه، بورس و جذب در هنگام جذب دانشجو و فراخوانها اظهار دارند عدم دعوت به مصاحبه به علت عدم اعتبار مدرک تحصیلی یا فقدان صلاحیت مدرک یا عباراتی شبیه این هستیم یا اگر هم برای خالی نبودن عریضه به مصاحبه دعوت می شوند در مصاحبه به جای فرآیندی علمی شاهد آن هستیم که به تخریب داوطلب یا نوع مدرک می پردازند و در با همان عناوین رد صلاحیت علمی می کنند.
در باب وجدان اخلاقی و علمی هم باید گفت دیگر خبری از تعهدات اخلاقی و انسانی برای برخی گروه های علمی به همان دلایلی که در بالا به آن اشاره شد، وجود ندارد . در این نوع جامعه علمی نباید شک کرد که اگر ادیسون هم قرار بگیرد او را به دلیل عدم داشتن مدرک دانشگاهی یا عدم وجود رابطه و آشنایی قبلی رد خواهند کرد. چه بسا این انسان دانشمند را نیز غیر دانشمند و عادی بپندارند چون نتوانسته مدارک علمی را از دانشگاه های معتبر و دولتی دریافت نماید درصورتی که استادان بنام جهان و ملی هیچکدامشان در عرصه اکتشافات و نوآوری به پای ادیسون نمیرسند و نخواهند رسید.
نتیجه آن که بیایید در افکار، عقاید و باورهای علمی خود تجدید نظر کنیم قبل از آن که دیر شود و خدشه به اعتبار علمی و جایگاه علمی واخلاقی خود بزنیم لااقل گله از افراد بنام و بخصوص گروه های علمی معتبر در این زمینه بیشتر است به جای این که بگویم مدرک دانشگاه دولتی یا آزاد یا غیره دارید، بگویم و بخواهیم چه هستی؟، چه دستاوردی برای رشته علمی خود؟ و چه گرهی از مشکلات جامعه علمی خود برداشتهاید؟ اینکه گروههای علمی دولتی دانشگاه آزادی را رد کنند و بالعکس در شآن و رتبه و حتی در اخلاقیات جایگاهی ندارد.
بیاید نگاه و دیدی چدید در این حوزه کاری داشته باشیم بخصوص طلایه داران این رشته باعث بوجود آمدن زمینه و حرکتی شوند تا کوچک تر ها دنبال رو آن ها شوند و نام نیکی بر صفحه رشته علمی خود بگذارند.
به امید اینکه روزی شاهد وجود یک روح هماهنگ در تمامی گروه های علمی، اساتید و انجمن ها باشیم